ORIGINAL_ARTICLE
مرگ به مثابه تشرف(نوزایی)...
آیینهای مرتبط با مرگ در فرهنگهای گوناگون، صرفاً نوعی مراسم کلیشهای نیست، بلکه حاوی مضامین و نمادهای مذهبی و اساطیریای است که نشاندهندۀ گفتمانهای حاکم بر آن فرهنگ است. آیینهای مرگ، اگرچه در حوزه تمدنی هلیلرود، مانند سایر نقاط ایران، تحت تأثیر گفتمان مذهبی- اسلامی شکل گرفته، امّا در ضمن این آیینها، باورها و رسومی وجود دارد که در عین اشتراک با فرهنگهای دیگر، نشانگر نوعی اعتقادات اساطیری است که تحلیل آنها میتواند وجوه گوناگون عقیدتی- فرهنگی مرگ را به تصویر کشد. در این مقاله تلاش شده تا با رویکردی اسطورهای به آیینهای پیش و پس از مرگ، به مثابۀ آزمون تشرّف(نوزایی)نگریسته شود و وجوه نمادین و انتقالی مرگ که منجر به نوعی تغییر وجودی، گذر از هرج و مرج جهان غیر دینی و پیدایش دنیایی دیگر میشود، مورد تحلیل قرار بگیرد. این تحقیق نشان میدهد که باور به مرگ در حوزه تمدنی هلیلرود، همراه با نوعی تقدّسسازی است و تشرف در آیین مرگ، بر اساس تقابل مقدّس و نامقدّس، تشخّص مییابد. .
https://jis.uk.ac.ir/article_1496_bdf7d17ad95ed77e5d0605fd12d4a220.pdf
2016-09-10
1
18
10.22103/jis.2016.1496
هلیل رود
آیین تشرّف
مرگ
تدفین
مقدّس
نامقدّس
محسن
بتلاب اکبرآبادی
botlab2005@yahoo.com
1
استادیارگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جیرفت
LEAD_AUTHOR
معصومه
برسم
m.barsam92@gmail.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ باستانشناسی.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعۀ تطبیقی تعالیم دین زردشت...
مکتب اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم، هستی انسان و مسائل مربوط به وی را به عنوان مرکز ثقل تفکّراتش، قرار دادهاست و دغدغۀ اثبات مسئولیّت، امکان تعالی و بهبودی وضع زندگی او را دارد؛ اما قرنها پیش از ظهور فلسفۀ اصالت وجود در غرب، زرتشت، پیامبر ایران باستان، با اعتقاد راسخ به وجود اهورامزدا (خدا) و ارج نهادن به انسان، پرورش و پویایی ویژگیهای اخلاقی و سعادت انسان را به عنوان هدف خود دنبال میکرد که این امر از اهمیّت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش، مقایسۀ تطبیقی تعالیم مکتب اصالت وجود وآموزههای زرتشت، در چارچوب مفاهیمی چون: اصالت وجود انسان، اختیار و آزادی، انتخاب، مسئولیّت، عدم اعتقاد به تقدیر و توصیه به تلاش و دوری از گوشهنشینی میباشد. در این راستا ابتدا به تبیین مفاهیم ذکر شده در هر یک از مکاتب مورد نظر پرداخته و سرانجام با مطالعۀ وجوه تشابه و تمایز موجود، این نتیجه حاصل شده که قرنها پیش در ایران، مسئلۀ «هستی انسان» و ارتباط آن با جهان، بسیار خردمندانه مطرح شدهاست. درواقع، زرتشت در زمانی کهن و در میان جامعهای ابتدایی، همان چیزی را مطرح کردکه مکتب اگزیستانسیالیسم امروز در میان مردمی متمدن مطرح میکند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و کتابخانهای انجام شدهاست.
https://jis.uk.ac.ir/article_1497_70574611aeb1b04293cae767162d62ed.pdf
2016-08-22
19
40
10.22103/jis.2016.1497
زرتشت
اگزیستانسیالیسم
آزادی
انتخاب
مسئولیّت
تقدیر
سحر
پورجم
saharpoorjam@gmail.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر
LEAD_AUTHOR
ابوالقاسم
دادور
ghadadvar@yahoo.com
2
استاد هنر دانشگاه الزهرا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ابوعلی سیرجانی در رأسِ یک خانوادۀ...
در این مقاله سعی شده است تا اطلاعات پراکندهای که در متون مهمّ تاریخی و رجالی دربارۀ ابوعلی سیرجانی یافت میشود، طبقهبندی تنقیح و تحلیل شود و یک تکنگاری از زندگی و فعالیّتهای فرهنگی و معنوی او به دست دادهشود. ابوعلی، حسن بن محمد بن احمد سیرجانی کرمانی از محدّثین و صوفیان و زاهدان قرن پنجم هجری است. سیرجانی در سال 408 هـ. ق متولّد شده و در 495 هـ.ق وفات یافتهاست. وی ساکن بغداد بوده و سفرهای بسیار در بلاد اسلامی از جمله کرمان، فارس، عراق، شامات، مصر و حجاز کرده است. سیرجانی در طلب حدیث و نوشتن آن رنج بسیار برده و استادان و شاگردان فراوان داشتهاست. از آنجا که آثاری از سیرجانی در دست نیست نمیتوان راجع به کمّ و کیف آنها نظر داد. بر طبق منابعی که از او سخن گفتهاند، وی در نقل و روایت حدیث ثقه نبوده و متّهم به جعل بودهاست. با این وصف، ابوعلی سیرجانی در عصر خود در ردیف مشایخ صوفیّه و اهل زهد و ورع قرار داشتهاست و همسر او، ستّالبلد و دختر او سُعدی مکنّی به امّالنسب هر دو از راویان و حافظان حدیث بودهاند.
https://jis.uk.ac.ir/article_1498_bf261549d76fb16ce4c29113660338fc.pdf
2016-09-10
41
58
10.22103/jis.2016.1498
حدیث
علم رجال
تصوّف
ابوعلی سیرجانی
ستّ البلد
سُعدی سیرجانی
محسن
پورمختار
m_p_mokhtar@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه ولی عصر رفسنجان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ʼعهدʻ ناشناختة خسرو پرویز به پسرش...
در بیش از چهار سده تاریخ ساسانیان، پادشاهان بزرگ و جنگجویی همچون اردشیر بابکان (224-240 م)، شاپور یکُم (240-270 م)، قباد یکُم (484-531 م) و خسرو انوشیروان (531-579 م)، در زندگانی خود و در آیین درباری ویژهای، یکی از پسران خود ـ و معمولاً بزرگترین پسر را ـ به ولیعهدی برمیگزیدهاند و با نوشتن وصیّتنامهای سیاسی (در زبان فارسی، «اندرز» و در عربی، «عهد») برای ولیعهد، او را در چشم بزرگان و نژادگان و کارگزاران شاهنشاهی و مردم، همچون جانشین قانونی خویش میشناساندند. عَهد، دستورها و اندرزهای شاهانه دربارۀ آیین شهریاری به جانشین و یا جانشینان آینده و یا بزرگان و کارگزاران شاهنشاهی بود که پیش از مرگ پادشاهان گفته یا نوشتهشدهاند و آنها را میتوان وصیّتنامههای سیاسی فرمانروایان انگاشت. با این که در ادبیات ساسانی «عهدی» به نام «عهد خسرو پرویز به پسرش شیرویه» ناشناخته است، امّا در این جستار کوشش خواهد شد تا نشان داده شود که خسرو پرویز همانند پارهای از نیاکان خود، بزرگترین پسرش را به ولیعهدی برگزیده و برای او «عهد»/ وصیّتنامه نوشتهاست و نشانههایی از وجود چنین عهدی، میتوان در لابهلای گزارشهای تاریخی به چشم دید
https://jis.uk.ac.ir/article_1499_14a675f17a78964357e2b8988eb7f8bd.pdf
2016-09-10
59
90
10.22103/jis.2016.1499
ساسانیان
خسرو پرویز
شیرویه
عهد ناشناختة خسرو پرویز به شیرویه
شهرام
جلیلیان
jalilianshahram@yahoo.com
1
دانشیار تاریخ دانشگاه شهیدچمران اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل شخصیّتهای اصلی در ده داستان...
داستانهای کوتاه رئالیستی صادق هدایت از زوایای مختلف قابل نقد و بررسی است. چون این داستانها با مبانی نظریّات روانکاوانۀ فروید و یونگ، بیشتر قابل انطباق بوده ، تحلیل آنها از این زوایا، هم بیشتر مورد توجّه پژوهشگران واقع شدهاست؛ امّا این داستانها در حوزۀ روانشناسی انسانگرا ( humanistic psychology ) و بهویژه با تکیه بر نظریۀ آبراهام مزلو هم قابل بررسیاست. پژوهندگان در این جستار با مبنا قراردادن همین رویکرد، به بررسی شخصیّتهای اصلی در ده داستان کوتاه صادق هدایت پرداختهاند. بر اساس نتایج این پژوهش، چون محیط رشد و بالندگی قهرمانان این داستانها؛ یعنی جامعۀ ایران در اواخر عهد قاجار و اوائل عصر پهلوی، واجد شرایط لازم برای پرورش و بالندگی استعدادهای نهفتۀ افراد، در جهت نیل به شکوفایی و کمال نبودهاست؛ لذا قهرمانان این داستانها، اغلب آدمهایی درونگرا، منزوی، روانرنجور و شکستخوردهاند که نمیتوانند به خودشکوفایی برسند.
https://jis.uk.ac.ir/article_1500_a93e8a770790466532c382265666c32e.pdf
2016-09-10
91
110
10.22103/jis.2016.1500
داستانهای کوتاه
صادق هدایت
نظریّۀ آبراهام مزلو
سعید
حاتمی
saeed.hatami@rocketmail.com
1
استادیار دانشگاه ولی عصر رفسنجان
LEAD_AUTHOR
فاطمه
برکات
fatemeh_barekar@vatanmail.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ولی عصر
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی استحکامات دفاعی دورۀ پارت بر اساس بقایای برجای مانده
از مهمترین مشکلات شناخت معماری پیش از اسلام کمبود آثار سالم برجای مانده از آن زمان است. این مسئله بهخصوص در مورد دورۀ اشکانی (247 ق. م تا 224 م) صدق میکند. دورهای که در آن مدارک خاص، کمیاب و گنگ است و معمولاً بیشتر آثار معماری مربوط به این دوره در خارج از مرزهای ایران امروزی قرار دارند. به دلیل کمبود آثار معماری دورۀ اشکانی، شناخت ما در مورد معماری این دوره بیشتر بر اساس قلاع و دژهای برجایمانده از این دوره است. تابهحال، بر اساس این آثار برجایمانده، توانستهایم برخی از نقاط تاریک معماری اشکانی را روشن کنیم و استفادۀ بیشتر از آنها این فرصت را پیش خواهد آورد تا به جزئیات بیشتری در ارتباط با معماری و سیستمهای دفاعی این دوره پی ببریم. وضعیت جغرافیایی سرزمین ایران، واقع شدن آن در منطقهای حد فاصل بین آسیای میانه، هند، بینالنهرین و آسیای صغیر، و قرار داشتن آن در مسیر جاده ابریشم، همواره این سرزمین را در معرض حملهها و تهاجمهای ملل، اقوام و قبایل مجاور قرار داده است، بنابراین حاکمان کشور مجبور بودهاند از مناطق مرزی در برابر هجوم بیگانگان محافظت کنند. یکی از مؤثرترین شیوهها برای آمادگی در برابر حملۀ احتمالی، احداث استحکامات در نقاط حساس بودهاست. در این مقاله تلاش میشود یکی از مهمترین مجموعه بناهای این دوره، یعنی «استحکامات پارتی» معرفی و مورد بررسی قرار گیرند. برایناساس به نظر میرسد بیشتر قلعههای اشکانی پلانی چهارگوش با برجهایی گرد در گوشهها دارند که این ویژگی در سرتاسر امپراطوری دیده میشود، ولی استفاده از مصالح بر اساس ویژگیهای جغرافیایی در قسمتهای مختلف متفاوت بوده است.
https://jis.uk.ac.ir/article_1501_faf0ba0047c3041c9106e49969f1c2e3.pdf
2016-09-10
111
128
10.22103/jis.2016.1501
پارت
معماری
استحکامات دفاعی
قلعههای پارتی
علیرضا
خسروزاده
akhosrowzadeh@yahoo.com
1
استادیار بخش باستانشناسی دانشگاه شهرکرد
AUTHOR
سهیلا
هادی پور مرادی
soheilahadipourmoradi@gmail.com
2
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد باستان شناسی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جاماسب و تأمّلی بر ادبیّات و اندیشههای مکاشفهای و پیشگویانه
جاماسب، وزیر شاه گشتاسب کیانی، به سبب دانایی و به ویژه پیشگوییهایش، جایگاه خاصی در میان برخی مورّخین و اندیشمندان ایران و جهان دارد و نام و اندیشههای او به همراه ویژگیهایش چون حکمت و خردمندی، در نوشتههای تاریخی و ادبی پهلوی، فارسی، عربی و غربی بسیاری در دوران قدیم و جدید راه یافته و آثار متعدِّدی به او نسبت داده میشوند. بیشتر نوشتهها، روایتهای نسبتاً مشابهی از وی بیان میدارند و به غیر از دانایی و خردمندی، او را یک پیشگو میخوانند که بسیاری از وقایع جهان را تا آیندههای دور، پیشبینی نمودهاست. این مقاله ضمن بررسی اندیشهها و جایگاه ادبی، تاریخی، سیاسی و مذهبی جاماسب، بیشتر در صدد پاسخگویی به این پرسش میباشد که آیا وی آن چنان که بسیاری معتقدند، توانایی پیشگویی آینده را داشتهاست؟ و یا این که در این باره، به جای تاریخنگاری، صرفاً نوعی تاریخسازی مانند بسیاری از آثار و وقایع تاریخی دیگر صورت پذیرفتهاست؟
https://jis.uk.ac.ir/article_1552_8cd1baa899708a50be04dffcb870f7fc.pdf
2016-08-22
128
148
10.22103/jis.2016.1552
جاماسبنامه
یادگار جاماسب
زَند وَهمَن یَسنَ
یادگار زریران
پیشگوییهای تاریخی
مهدی
رهبری
mehdirahbari1974@gmail.com
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
رویکرد ابوالفضل بیهقی به الگوی دولت امیر محمد غزنوی
الگوی حکومت کوتاه مدت امیر محمد غزنوی فرزند سلطان محمود به سال 421 ه.ق. یکی از موضوعات درخور تحقیق در تاریخ عصر غزنوی است که کمتر بدان پرداخته شدهاست. از آنجا که مورخان و محقّقان از این موضوع به اختصار گذشتهاند، ولی ابوالفضل بیهقی در تاریخ بیهقی به خوبی زمینهها و دلایل بر تخت نشستن و سپس معزول شدن امیر محمد را بازنمایی و تبیین کرده است، کتاب اخیر بهترین مرجع جهت بررسی موضوع مورد نظر است. ما در این مقاله با روش تحلیل تاریخی متن ادبی ـ تاریخیِ تاریخ بیهقی، زمینهها و دلایل به حکومت رسیدن و سپس برکنار شدن امیر محمد غزنوی را در سال 421 ه.ق. بررسی کردهایم. نتایج این تحقیق، نشان میدهد که آزردگی سلطان محمود از مسعود و تلاشهای وی مهمترین عامل بر تخت نشستن امیر محمد بودهاست. همچنین امیر محمد به دلایلی همچون: فقدان قدرت و اقتدار محمودی، بیکفایتی و غفلت پادشاه، شهامت و شجاعت مسعود، تحریک و تطمیع اعیان دولت به وسیلۀ مسعود و نیز محقّق نشدن خواستهها و مطامع اعیان دولت از وی معزول و محبوس شد.
https://jis.uk.ac.ir/article_1503_c22af0f0585a5ee666f641fee2a5644e.pdf
2016-09-10
149
192
10.22103/jis.2016.1503
تاریخ بیهقی
امیر محمد
امیر مسعود
سلطان محمود
غزنویان
قاسم
صحرایی
1
دانشیار دانشگاه لرستان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بازتاب سنّت و فرهنگ ایرانیان در شعر عصر عباسی
با روی کار آمدن بنی عباس و حضور ایرانیان در ساختار اداری حکومت آنان، شالودۀ یک جنبش فراگیر فرهنگی- ادبی، پیریزی شد. در عصر نوسازی ادبی سنتهای ادبی، اجتماعی و آثار فکر ایرانی در رأس فرهنگهایی قرار دارد که در زبان و فرهنگ عربی تأثیرگذار است. تجلّی و ظهور سنّت و فرهنگ ایرانی در شعر شاعرانی همچون «ابونواس» در عصر عباسی اول و «ابن رومی» و «ابن معتز» در عصر عباسی دوم به گونهای است که در تاریخ نقطۀ عطفی ایجاد کرد و اشعاری را پدید آورد که در هیچ دورهای از تاریخ ادبیات عرب سابقهای نداشت. ترانههای عاشقانه و بادهسرایی مهمترین بنمایههایی هستند که جولانگاه این شاعران برای انتقال سنّت و فرهنگهای ایرانی قرار میگیرد. عباسیان تحت تأثیر فرهنگ ایرانی همچون پادشاهان ساسانی شیفتۀ تجمّلات و تشریفات شدند. بازتاب این روحیۀ اشرافیگری در شعر شاعران عصر عباسی دوم بهویژه «ابن معتز» به وضوح دیده میشود. جشنهای باستانی به سبب برخواستن از فرهنگ کهن ایران و بهرهمندی از شاخصهای مثبت خود به درون دربار عباسی راه یافت و با ایجاد زمینه برای ادیبان عصر عباسی توانست در بسیاری از آثار ادبی این دوره، تأثیر فراوانی بگذارد. آگاهی و اشراف به فرهنگ و سنّتهای ایرانیان به شاعران تازی چنان تشخّص ادبی میداد که سبب شد سنّتهای ادبی و اجتماعی و آثار فکر ایرانی در رأس فرهنگهای تأثیرگذار در زبان و فرهنگ عربی قرار گیرد.
.
https://jis.uk.ac.ir/article_1504_482935a5ddf2517299e8cd9dc7b1af06.pdf
2016-09-10
163
182
10.22103/jis.2016.1504
فرهنگ
ایرانیان
شعر
عصر عباسی
بشاربن برد
ابن معتز
ابن رومی
روح الله
صیادی نژاد
j_rs1359@yahoo.com
1
استادیار زبان و ادبیات عرب دانشگاه کاشان
LEAD_AUTHOR
مرضیه
عبداللهی
saiiadi57@gmail.com
2
دانش آموختۀ کارشناسی ارشد دانشگاه کاشان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نسخهشناسی آثار کاتبان کرمانی
نسخ خطی از مهمترین دستاوردهای تاریخی بشر در جهت رشد و تکامل علوم از گذشته تا به حال بودهاند؛ به نحوی که میتوان آنها را مهمترین میراث مکتوب قلمداد نمود. کاتبان در حفظ و انتقال این دستاورد نقشی غیر قابل انکار دارند. متأسّفانه تاکنون در مورد این طبقه فرهنگی پژوهش درخور شأنی انجام ست. مهمترین شاخصههای نسخهشناسی که مربوط به کاتبان می شوند عبارتند از: نام و اثر کاتب، خط و تاریخ کتابت، محل کتابت و نگهداری اثر. این پژوهش بر آن است. علاوه بر معرفی نام و آثار کاتبان کرمانی، اشاراتی تحلیلی به مهمترین شاخصههای نسخهشناسی مرتبط با ایشان داشتهباشد. نتایج این تحقیق حاکی است موضوع علوم دینی حائز بیشترین فراوانی است که با خطوط نستعلیق و نسخ به رشته تحریر درآمدهاست. به علاوه قرن سیزدهم هـ.ق. بیشترین تعداد کاتب را داشته که دلیل آن میتواند ظهور صنعت کاغذسازی و ارتقای سهولت کتابت تلقّی گردد. همچنین نتایج این تحقیق در زمینه محل نگهداری نسخ با سایر تحقیقات همخوانی دارد و بیشترین تعداد نسخ در مهمترین کتابخانههای ایران، یعنی دانشگاه تهران، کتابخانه مرعشی، کتابخانه مجلس و کتابخانه ملک موجود هستند. محل کتابت بیانگر پراکندگی جغرافیایی کاتبان و محل سکونت ایشان حداقل در زمان کتابت میباشد.
https://jis.uk.ac.ir/article_1505_cf91e8b3f2756c80da1f65b930248772.pdf
2016-09-10
183
200
10.22103/jis.2016.1505
: نسخهشناسی
کاتبان
کرمان
نسخخطی
فهرست نسخخطی
محمدعلی
قدیمی ماهانی
1
کارشناس ارشد تاریخ تشیع
LEAD_AUTHOR
سید حسن
قریشی کربن
2
استادیار دانشگاه پیام نور مرکز قم
AUTHOR
سید محمدرضا
حسینی
3
استادیار دانشگاه پیام نور مرکز قم
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آداب چیدن مو و ناخن بنا بر فرگرد هفدهم وندیداد
پیروان دین زرتشت از گذشتههای دور در تفسیر و ترجمة متون دینی همّت گماشتهاند. بخشهایی از این تلاش که امروزه در دسترس است، ترجمه و تفسیری به زبان پهلوی از اوستاست که زند نامیده میشود. متن زند گرچه تقریباً ترجمة واژه به واژه از اوستا ارائه میدهد، ولی گاه برداشت شخصی و تفسیرموبدان را نیز نشان میدهد. آنچه به عنوان تفسیر برآن افزوده شده، خالی از ابهام نیست وگاه حتّی فهم آن ناممکن میشود. از آنجا که وندیداد دربرگیرندة مطالبی دربارة اعمال دینی و شرایع زرتشتی است، برای موبدان زندنویس آشناتر از بخشهای دیگر اوستا بوده است؛ از این رو زند وندیداد را میتوان کاملتر و دقیقتر از زند سایر بخشهای اوستا دانست. متن زند فرگرد هفدهم وندیداد که دربارة آداب چیدن مو و ناخن است و حاوی مطالب فقهی بسیاری است، بهنسبت زند قسمتهای دیگر اوستا، ترجمۀ بهتری از اوستا بهدست میدهد. در این فرگرد، دستور داده میشود که مو و ناخن چیده شده از مردان اهلو، آب، آتش و برسم دور برده شود و دفن گردد. در هنگام انجام اعمال آیینی، چیدن و دفن کردن مو و ناخن، آنها را به مرغ اشوزوشته پیشکش میکنند که همچون جادوی سفید عمل کرده و آدمیان را از عواقب جادوی سیاه دیوان مازنی درامان نگاه دارد و دیوان مازنی نتوانند از اجزای جداشده از بدن شخص علیه خودش استفاده نمایند و در نهایت شخص از گزند جادو و جادوگر در امان خواهد ماند. موبدان در تفسیر این فرگرد، از خواندن دعاهایی چون اشموهو و اهونور، حتّی سروش باژ هنگام دفن مو و ناخن سخنگفتهاند، که میتوان این دعاها را وردهای جادوی سفید نامید
.
https://jis.uk.ac.ir/article_1506_e9daee6c810fe4f9a734e9bdb6b37e92.pdf
2016-09-10
201
218
10.22103/jis.2016.1506
اوستا
زند
وندیداد
فرگرد هفدهم
جادو
مو
ناخن
نجمه
کهزادپور
azi.kzp93@gmail.com
1
دانش آموختۀ فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه شهیذ باهنر کرمان
LEAD_AUTHOR
معصومه
باقری
mahroo@uk.ac.ir
2
استادیار فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی و تحلیل داستان عاشقانه گلریز ضیاءالدین نخشبی
داستان گلریز نخشبی در شرح عشق شاهزاده عجبملک، فرزند پادشاه ترکستان به دختر شاه پریان نوشلب و اتفاقات و موانعی است که در راه رسیدن او به معشوقش پیش میآید . درونمایههای داستان «گلریز»، که ضیاءالدین نخشبی آن را به سال 750 هجری قمری در قالب نثری آمیخته به نظم آفریده است، یادآور افسانههای پریانی است که رویای بسیاری از آنها را در داستانهایی همچون «هزار و یک شب» میتوان یافت . بنمایههای عیاری و عاشقانه که در داستانهای سنتی وجود دارد در این داستان نیز کاملا مشهود است . اگرچه عواملی همچون آفرینش شگفتیها و فرضی بودن زمان و مکان، قسمتهایی از این داستان را با بخشی از قصههای «هزار و یک شب» منطبق میسازد، امّا تکّههای نامنطبق آن را وجود مواردی همچون استفادة شاعر از اشعار و ضربالمثلها، برخورداری از مایههای عرفانی و وجود ضعفی محسوس در پیرنگ داستان تشکیل میدهد.
این مقاله ضمن معرفی مختصر سراینده و گزارش داستان «گلریز»، به تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی از منظر عناصر داستانی موجود در داستانهای عاشقانه میپردازد .
https://jis.uk.ac.ir/article_1507_92ab4932d1ddc69d515cd21dedf2dfaa.pdf
2016-09-10
219
232
10.22103/jis.2016.1507
ضیاءالدین نخشبی
گلریز
قصه عاشقانه
عناصر داستانی
احمدرضا
یلمه ها
plbdun@gmail.com
1
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان
AUTHOR
زهرا
احمدشمسی
zahraahmadshamsy@gmail.com
2
مدرس پاره وقت دانشگاه آزاد اسلامی
LEAD_AUTHOR