Document Type : Research Paper
Authors
1 Persian Language and Literature Department -Literature Faculty- Urmia University.
2 Persian Language and Literature Department- Literature faculty- Urmia University.
Abstract
Keywords
1. مقدّمه
مولانا خالد نقشبندی(۱۲۴۳-۱۱۹۳هـ .ش) سرسلسلۀ طریقت نقشبندیه در کردستان و یکی از ادیبان و شاعران مشهور قرن دوازدهم هجری شمسی است که آثار به جای مانده از او پیوند عمیقی با شعر و ادبیات فارسی داشته، بسیاری از مولفههای فرهنگی ایران زمین در این آثار به ظهور رسیدهاست. او که تحصیلات علوم دینی را در مناطق مختلف کردستان عراق و از آنجمله قره داغ و سلیمانیه شروع کرده بود، به شهر سنندج در کردستان ایران رفته، در آنجا تحصیل در علوم دینی را از محضر محمد قسیم مردوخ سنندجی به پایان رساند و به شهر سلیمانیه در کردستان عراق مراجعه نموده، در مسجد عبدالرحمن بگ بابان به امامت و تدریس پرداخت. اما پس از گذشت چندین سال و تحولات روحی که در پی سفر به حج و پس از آن سفر به سرزمین هندوستان برایش پیش آمد، به جرگه عرفان و تصوف پیوسته و پس از اخذ طریقت نقشبندیه از شیخ عبدالله دهلوی در هندوستان و باز نشر آن درمناطق مختلف سبب ایجاد تحولات آیینی، فرهنگی و ادبی بسیاری در سطح کردستان و منطقه خاورمیانه شد.
طریقت نقشبندیه در اصل یکی از فرقههای صوفیانه است که در خراسان پاگرفت، «مؤسس این طریقت، خواجه بهاالدین محمد مشهور به نقشبند است که در فاصله سالهای 718 تا 791 ه.ق در بخارا میزیستهاست» (عابدی1370:390). انتشار این طریقت بر دست مولانا خالد نقشبندی در کردستان سبب شد که این طریقت را به نام «نقشبندیه خالدیّه مُجددیه» نیز بشناسند.
ظهور طریقت نقشبندیه در کردستان موافقان و مخالفان بسیاری در پیداشت . ظهور این اختلافات در عرصههای سیاسی و اجتماعی و ادبی و فرهنگی تاثیر مهمی درکردستان آن روزگار داشت که ما در حوزه ادبی و فرهنگی شاهد تألیف کتابها و رسالههای بسیاری در رد یا تایید مولانا خالد نقشبندی از سوی مخالفان و موافقان او هستیم که این موضوع خود عاملی برای یک حرکت علمی و فرهنگی در سطح منطقه و ظهور و آفرینش آثار منظوم و منثور متعددی شد.
رقابت و اختلافی که در میان طریقت نقشبندیه و طریقت قادریه در کردستان عراق، بهویژه شهر سلیمانیه درگرفت، سالها به طول انجامید و سرانجام مولانا خالد پس از چندین بار ترک سلیمانیه، عاقبت برای همیشه این شهر را به مقصد دمشق ترککرد وتا پایان عمر در آنجا باقی ماند؛ اما ارتباط خود را با جانشینان، خلفا و مریدانش از طریق ارسال نامهها و مکتوبات ادامهداد. او درتمام دوران حیات فرهنگی و دینی خود برای حفظ ارتباط با مریدان و شاگردان خود از نامه نگاری و انشای رسائل مختلف برای آموزش مریدان و جانشینانش بهره برد که «ملا عبدالکریم مدرس» آن نامهها را در کتاب «یادی مهردان» جمع آوری کرده است(مدرس 2013). این نامهها که تعداد 195نامه فارسی و 91 نامه عربی است حاوی اطلاعات ارزشمند آیینی، تاریخی، فرهنگی و ادبی دربارهی کردستان، ایران و دیگر ممالک تحت سیطرۀ حکومت عثمانی است.
مولانا خالد در نگارش این نامهها سعی کردهاست با استفاده از بافت قدیمیترِ زبان و بهرهگیری و تضمین بسیاری از ابیات شاعران مشهور حوزۀ ادبیات فارسی، متنی ادبی تولیدکند تا هم در رقابتهای ادبیِ دو طریقتِ قادریه و نقشبندیه به نوعی از تفوّق ادبی دست یابد و هم با بهکار بردن انواع سجع وتضمین اشعار فارسی در این نامهها، بتواند با تولید متنی فاخر، مخاطبانش را به نوعی از التذاذ ادبی و اقناع درونی برساند.
بررسی و تحلیل لایههای ادبی و فکری این نامهها و شرح چگونگی ودلایل تاثیرپذیری مولانا خالد نقشبندی ازآثار سعدی شیرازی میتواند بسیاری از وجوه فکری، ادبی و فرهنگ ساز این نامهها را آشکارسازد. ما در این مقاله بر اساس رویکردی توصیفی- تحلیلی به تشریح دلایل و زمینههای تاثیرپذیری نامههای مولانا خالد از اشعار سعدی پرداختهایم . این مقاله همچنین پیوند و ارتباط این نامهها را با اشعار سعدی شیرازی بررسی کردهاست، زیرا اگرچه مولانا خالد این نامهها را به زبان فارسی نگاشته است اما چون به یک حوزه فرهنگی در خارج از مرزهای ایران تعلق دارد، میتوان این نامهها را در حوزه ادبیات تطبیقی مورد مطالعه قرارداد. زیرا بر اساس تعریف شورل «ادبیات تطبیقی یعنی مطالعه و بررسی مقایسهای آثاری که برخاسته از زمینههای فرهنگی متفاوتند» (شورل25:1386). به تعبیر دیگر نیز میتوان گفت «ادبیات تطبیقی هنر روشمندی است که به بحث درباره تشابهات، تاثیرات و قرابت آثار ادبی با هم یا با گونههای مختلف دانش انسانی– در زمان ومکانهای مختلف_ میپردازد. «فایدهی این نوع پژوهشهای ادبی، وصف، فهم و درک هرچه بهتر آثار ادبی است» (نظری منظم228:1389).
1- 1. بیان مسئله
بخش اعظمی ازآثار به جای مانده از شاعران و ادیبان کرد زبان، متون منظومی است که در اوزان هجایی یا اوزان عروضی به جای مانده و بیشتر آنها به دو زبان کردی و فارسی ارائه شده است؛ اما بخش دیگری از آثار این شاعران به نثر فارسی یا کردی است که علاوه بر اینکه بیانگر سلیقهها و علایق فرهنگی نویسندگان و مخاطبان آنها در یک برهۀ خاص تاریخی است، دارای فواید تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و دینی بسیاری است. در کنار این مشخصات و امتیازاتی که از آن نام بردیم، بررسی لایههای زبانی، ادبی و فکری این متون نیز میتواند بیانگر جایگاه و ارزش ادبی این آثار و نشان دهنده ارتباطات بینامتنی این متون، با متون کلان پیش از خود است.
در این مقاله ازمیان متون به جای مانده از نویسندگان کرد زبان، نامههای منثور مولانا خالد نقشبندی ادیب و شاعر قرن دوازدهم هجری و سرسلسلۀ طریقت نقشبندیه بررسی شده است. مولانا خالد نقشبندی که تعداد 195نامه فارسی از او به جای مانده است درخلال نامهها و مکتوبات خود که برای راهنمایی و ارشاد مریدان و خلفای خود در مناطق مختلف کردستان ایران و عراق و دیگر مناطق عثمانی آن روزگار نوشته، اطلاعات ارزشمندی از شرایط اجتماعی و تاریخی و فرهنگی آن روزگار را برای ما به جا گذاشتهاست. یکی از اختصاصات هنری و ادبی این نامهها پیوند بسیار عمیق آن با ادبیات و شعر فارسی است. این نامهها پیوند بسیار عمیقی با شعر «حافظ» و «سعدی شیرازی» دارد و ما دراین مقاله در پی آن هستیم به دلایل توجه مولانا خالد به شعر سعدی و تشریح دلایل تاریخی و ادبی و اجتماعی آن بپردازیم. علاوه بر این بر اساس محتوا و درون مایه نامهها و مکتوبات مولانا خالد وجوه پیوند و شیوههای استفاده مولانا خالد از اشعار سعدی در این مقاله بیان خواهد شد .
این مقاله همچنین در پی آن است که به این سوالات پاسخ دهد که مولانا خالد نقشبندی به چه دلایلی از اشعار سعدی شیرازی استفاده کردهاست و چه زیر ساختهای فرهنگی وادبی در کردستان وجود داشته که نامههای مولانا خالد را با اشعار سعدی پیوند زده است؟ دیگر اینکه تاثیر پذیری نامههای مولانا خالد درحیطههای زبانی و فکری از اشعارسعدی چگونه روی داده است و آیا این عوامل توانستهاند سبب بالا رفتن وجه ادبی و هنری نامهها و مکتوبات مولانا خالد شوند؟
1- 2. پیشینۀ پژوهش
در مجامع دانشگاهی و غیر دانشگاهی پژوهشهای گوناگونی درمورد مولانا خالد و طریقت نقشبندیه انجام شدهاست که از این میان میتوان به آثاری همانند کتاب «تاریخ تصوف کردستان» اثر محمد رئوف توکلی (1378) و کتاب «تاریخ جامع تصوف در کردستان» اثر کمال روحانی(1385) که بخشهایی از آن به طریقت نقشبندیه و مولانا خالد اختصاص دارد، اشارهکرد.
در کنار منابع فوق چندین کتاب نیز دربارۀ نقش ادبی طریقت نقشبندیه و تجزیه وتحلیل آثارشاعران وابسته به این طریقت انتشاریافتهاست که ازاین میان میتوان به کتاب دکترمهیندخت معتمدی(1368) با نام «نقشی از مولانا خالد نقشبندی وپیروان او» اشاره کرد که در آن، نامهها و اشعار مولانا خالد را بررسیکردهاست. کتاب دو جلدی «یادی مهردان» اثر عبدالکریم مدرس(2013) نیز در665 صفحه نامهها و اشعار مولانا خالد نقشبندی و دیگر مشایخ نقشبندیه را بررسیکردهاست. دربارۀ آثار ادبی ونامههای مولانا خالد نیز خانم فرزانه صوفی(1395) در پایاننامۀ دوره کارشناسیارشد خود با عنوان «ویژگیهای سبکی و معنایی نامههای فارسی مولانا خالد نقشبندی» به بررسی این نامهها از نظر سبکی و معنایی پرداختهاست.
در حوزۀ ادبیات کردی افزون بر ترجمههای مختلفی که از گلستان و بوستان سعدی به وسیلۀ ادیبان و مشاهیر کرد صورت گرفته، مقالات محدودی در سطح علمی پژوهشی ارائه شدهاست که از این میان میتوان به مقالۀ «تاثیر پذیری محوی کرد از اشعار عربی و فارسی سعدی» از مصطفی جوانرودی وطارق یاراحمدی (1394) اشاره کرد که در همایش پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی ارائه ودر نشریۀ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به چاپ رسیدهاست. علاوه بر این سمکو رحیم کریم، (1397) از دانشجویان اقلیم کردستان عراق پایاننامۀ دورۀ کارشناسی ارشد خود را با عنوان «تاثیر شعر سعدی بر شعر نالی»، به تشریح چگونگی تاثیر شعر سعدی بر اشعار نالی از شاعران مشهور کرد در رسالۀ خود پرداخته است؛ اما با وجود تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده، تاکنون موضوعی در مورد «تاثیر اشعار سعدی بر نامههای فارسی مولانا خالد نقشبندی» درهیچ مقاله یا کتابی مورد بررسی قرار نگرفته و این اولین باراست که مقالهای با این موضوع ارائه میشود.
2- 1. حضور سعدی در ادبیات کردی
حضورسعدی و اندیشۀ او همواره در میان نخبگان ملل مختلف موضوع مهمی بودهاست که میتوان آن را در مقالات جداگانهای بررسیکرد. اما به اختصار میتوان چنین گفت که پس از نخستین ترجمههای آثار سعدی به زبانهای غربی، این آثار و نبوغ ادبی و فکری آن از سوی اندیشمندان و ادیبان مغرب زمین مورد توجه قرار گرفت.ادبیات ملتهای مختلف جهان از طریق ترجمههای مختلفی که از آثار سعدی به ظهور رسیده است هر کدام به نوعی ادبیات سرزمین خود را از جادوی کلام او بهرهمند ساختهاند.(1)
در حوزۀ زبان و ادبیات کردی نیز آثار سعدی بیش از هر شاعر دیگر مورد توجه بودهاست، زیرا همواره گلستان و بوستان سعدی در حجرههای کردستان یکی از مواد درسی بوده و طلاب علوم دینی برای آموختن زبان فارسی از همان سنین کم این کتابها را به درس میخواندهاند، پیوستگی زبان و ادبیات کردی با آثار سعدی تنها به مطالعه و خواندن این آثار محدودنبوده، بلکه ترجمههایی از آن به زبان کردی انتشار یافتهاست. از جمله این آثار، ترجمههای متعدد «گلستان» به کردی است که از میان این ترجمهها میتوان به «گلستان کردی» محمد فدا (1957)، «مصطفی ملا رسول«(1969) گلستان کردی «ذکی احمد هناری» (1968)اشاره کرد. انتشار مکرر ترجمۀ آثار سعدی درکردستان را باید درعلاقه جامعۀ کردی به کلام اوجستجوکرد، زیرا دانشآموختگان حجرههای علوم دینی کردستان از همان کودکی برای فراگیری زبان فارسی، آثارسعدی را خوانده که همین امر سبب ایجاد پیوند عاطفی اینان با شعر و اندیشه سعدی بوده است. علاوه بر این کلام سعدی از آنچنان جامعیتی برخوردار است که به قول ادوارد براون «در آثار سعدی مطالب بسیاری مطابق ذوق هر عالی و دانی و عارف و عامی وجود دارد» (براون251:1361) که این جامعیت کلام را نیز باید از دیگر دلایل توجه مردم کرد و دیگر مناطق جهان به شعر سعدی دانست. علاوه بر این، روحیۀ تساهل و پرهیز سعدی از جزمیت و تعصب در القای مفاهیم و همچنین بیان موجز و ساده و طنزآمیز(بهویژه در گلستان) سبب شده است که کلام او در جامعۀ چند لایۀ کردی که دارای مذاهب و فرق مختلفی است، بسیار سازگار و پذیرفتنیتر از سایر متون فارسی به نظر برسد. این دلایل در کنار ارزشهای هنری و بلاغی و فکری سعدی، سبب شده است که با وجود فراوانی ترجمههای آثار او، باز هم ادیبان دیگری همانند «علی باپیر آغا» (1969)، «مصطفی صفوت» (1384)و «علی نانوا زاده» (2006) به ترجمه کردی آثار سعدی روی بیاورند.
ترجمۀ کردی بوستان سعدی نیزتحت عنوان «میرگولانی ژین» از سوی ملا عمر صالحی صاحب (1393) به نظم کردی درآمده، از سوی انتشارات دانشگاه کردستان در شهر سنندج انتشاریافتهاست. علاوه بر این «محمد امین امینیان» نیز شرح بوستان سعدی را به زبان کردی نوشته و انتشارات کردستان آن را در1300 صفحه منتشر کرده است. «حسین شیخانی» (1391) نیز بوستان را به نظم کردی برگردانده است.
علاوه بر ترجمۀ گلستان و بوستان، غزلیات سعدی نیز مورد توجه مترجمان کُرد بوده است که میتوان ترجمۀ «آزاد سیدابراهیمی» (1394) از غزلیات سعدی را با عنوان «گلچین غزلیات سعدی به کردی» را نام برد. این تعداد از ترجمه تنها مربوط به ترجمههایی است که در شاخه سورانی زبان کردی ترجمه شده است و بی گمان ترجمههای بسیار دیگری نیز از آثار سعدی به دیگر گویشهای کردی همانند هورامی، کلهری و کرمانجی وجود دارد که ما بدانها دسترسی نداشتهایم.
2-2. استفاده مولانا خالد از اشعار سعدی برای اقناع مخاطب
از مهمترین زمینههای استفاده مولانا خالد از اشعار سعدی میتوان به پیوستگی مراکز آموزشی و فرهنگی و حجره های کردستان از روزگاران قدیم با زبان و ادبیات فارسی، و بهطور ویژهای با آثار سعدی شیرازی اشارهکرد؛ زیرا آموزش زبان و ادبیات فارسی در حجرههای کردستان در داخل و خارج از ایران بسیار متداول بوده و همواره کتاب «گلستان سعدی» یکی از منابع معتبر آموزش زبان و ادبیات فارسی در این حجرهها بوده است. از آنجا که مولانا خالد نیز در همین حوزههای علوم دینی فارغ التحصیل شده، بیگمان وابستگی و تعلق روحی بالایی با آثار سعدی شیرازی داشته است که این آشنایی در مجموع بخشی از منظومۀ فکری و فرهنگی مولانا خالد را تشکیل داده، بعدها در نامه های او به عنوان سرمشقی از فصاحت و بلاغت مورد توجه بودهاست.
برای بررسی دیگر دلایل وابستگی نامههای مولانا خالد به اشعار سعدی باید به جریانهای ادبی آن روزگار نیز پرداخت. همانطور که می دانیم دوران قاجاریه در تاریخ ادبیات فارسی به عنوان «دورۀ بازگشت ادبی» به حساب میآید یعنی شاعران و ادیبان این دوره الگوهای شعری وادبی خود را از شاعران سلف خود همانند سعدی و حافظ و مولانا میگرفتند. شفیعی کدکنی دربارۀ ویژگیهای ادبی این دوران چنین گفتهاست: «در شعر این دوره پایۀ لذت بردن از شعر، بر نوعی دیگر از شگفتی نهاده شده بود و آن شگفتی ناشی از تقلید بود. شاعران این دوران در عرصۀ مضمون و نوع احساس و عواطف از همان عشقی سخن می گفتند که سعدی و حافظ القا کرده بودند» (شفیعی کدکنی60:1382). بر همین اساس در حوزۀ ادبیات کردی نیز بسیاری از شاعران کردی که آفرینشهای ادبی خود را به زبان فارسی ارائه میکردند از این قاعده مستثنا نبودند و اینان نیز همانند دیگر شاعران فارسی سرای این دوران سرمشق و الگوی شعری خود را در دواوین و منشات شاعران پیشین میجستند؛ لذا باید بخشی از پیوند ادبی و هنری مولانا خالد نقشبندی را علاوه بر وجوه ادبی و بلاغی هنرسعدی، تحت تاثیر جریان ادبی غالب که ازآن به عنوان «دورۀ بازگشت ادبی» یاد میشود جستجو کرد.
همچنین بخشی از وابستگی نامههای مولانا خالد نقشبندی به کلام و شعر سعدی به قدرت کلام سعدی در اقناع مخاطبین برمیگردد. همانطور که میدانید نامههای منثور مولانا خالد در کنار برخورداری از جنبههای عاطفی و غنایی و بیان احساسات، یک مجموعۀ تعلیمی- غنایی است که نویسنده در این نامهها، در پی اقناع مخاطب و زمینهسازی برای پذیرش درونی آموزههایش از سوی مخاطبان است. «اقناع، فرآیندی است که با توسل به تعقّل و احساس در قالب مهارتهای کلامی و غیر کلامی و رسانهای، افراد را غالباً جهت تغییر رفتار و وادار کردن آنها به عملِ معینی تحت تاثیر قرار میدهد» (مجد و شعبانی180:1389). اگر چه در گذشته انواع استقرا و تمثیل را به عنوان ابزارهای اقناع معرفی کردهاند، اما در حوزۀ ادبیات، موضوع دیگری تحت عنوان «اقناع بلاغی» را نیز میتوان به این موارد اضافه نمود. در اقناع بلاغی نویسندگان با بهرهگیری از پیشینۀ مکتوب و باورهای فرهنگی موجود در جامعه سعی دارند که مخاطبان خود را به گونهای از اقناع درونی برسانند. درفرهنگ ایرانی بخشی از این باورهای فرهنگی و پیشینۀ مکتوب برآمده از قرآن و تعالیم اسلامی است و بخش دیگری از آن، مربوط به خلاقیتهای هنری و ادبی شاعران است که به علت زیباییهای هنری و سازگاری با معارف اسلامی و نزدیک بودن به سرشت انسانی همواره تاثیر عمیقی در اقناع مخاطبان داشتهاست که از این میان میتوان به اشعار شاعرانی همانند؛ سعدی، حافظ، مولانا و نظامی و بسیاری دیگر اشاره کرد. با توجه به موقعیت عالی این متون در حوزۀ فرهنگی ایران زمین وهمچنین پیوستگی مراکز آموزشی وفرهنگی کردستان از روزگاران قدیم با زبان و ادبیات فارسی، مولانا خالد نیز در تلاش بوده است تا در نامههای خود با بهرهگیری از آثار این شاعران قدرت اقناع کلام خود را در میان مخاطبان و مریدان خود بالا ببرد. به عنوان نمونه ایشان در ارشاد و هدایت مریدان خود و التزام آنها به اتباعِ شریعت و رعایت سنن حضرت رسول در نامه ش 139، خطاب به «حاج احمد افندی» و در توصیه به تداومِ راه طریقت چنین گفتهاست: « منظور این مهجور، حاج احمد افندی مورد امدادِ پیران نقشبندی باشند... امانتِ شما و تمسک به عروةالوثقای شریعت و ترک التفات به جیفۀ دنیا و دوامِ مراقبۀ جناب مولی تبارک و تعالی و دوامِ اشتغال به طریقۀ علیّه و به علوم دینیه و احیای سُنن سَنیّه و تَبری از بِدَع رَدیّه و تَجنُّب از اطوار متصوفه اباحیه....سعدی شیرازی علیه الرحمه گفته است: که سعدی مپندار راه صفا / توان رفت جز در پی مصطفی» (مدرس267:2011).
همانطور که ملاحظه میشود مولانا خالد از میان انبوه اخبار و احادیث موجود برای اثبات مطلب خود، و اقناع خوانندگان و مخاطبان، تنها به بیتی از سعدی استناد کرده است واین موضوع اهمیت کلام سعدی را نزد مولانا خالد به خوبی نشان می دهد.
2- 3. جایگاه اشعار سعدی در نامههای فارسی مولانا خالد
به طور قطع مولانا خالد نقشبندی در پی آن بوده است که در قالب تولید متنی ادبی و فاخر بتواند اندیشههای خود را به مخاطب عرضه کند. او در پی آن بوده است که در ارائهی مطالب خود، خوانندگان و مخاطبان را به نوعی از اقناع درونی برساند و برای این منظور از انواع روشهای اقناع مخاطب همانند؛ استفاده از انواع تمثیل و استدلالهای منطقی استفاده کردهاست. در کنار این موارد «استفاده از پیشینه مکتوب و باورهای فرهنگی» که از طریق شعر و ادبیات فارسی به نسلهای بعد رسیده، بسیار مورد توجه ایشان بودهاست. او در نامههای خود به نحو بسیار چشمگیری از اشعار و ابیات فارسی که بخش عظیمی از پیشینۀ فرهنگی ایران زمین را دربرمیگیرد، بهره بردهاست.
پس از بررسی ابیات موجود در نامههای مولانا خالد و جستجوی صاحبان این اشعار، توانستیم سرایندگان تعداد 119 بیت را مشخص کنیم که در این میان بعد از اشعار حافظ 25/30% ،مولانا خالد16/20% که بیشترین اشعار ارائه شده در این نامهها بود، بیشترین توجه مولانا خالد به اشعار سعدی شیرازی است. همانطور که در جدول زیر آمده است، اشعار سعدی با 44/13% بعد از اشعار حافظ و خود مولانا خالد بیشترین ابیات به کاررفته در این نامهها هستند که این موضوع جایگاه ویژۀ شعر و اندیشۀ سعدی را در نامهها و رسایل مولانا خالد نشان میدهد. علاوه بر این بهرهگیری از ظرفیتهای معنایی و ادبی اشعار شاعرانی همانند مولانا 56/7% ، نظامی گنجوی 72/6%، عبدالرحمان جامی88/5% ، شبستری 20/4% و... که به تفکیک در جدول زیر ارائه شدهاست، نشانۀ اهتمام مولانا خالد به شعر و ادبیات فارسی و همچنین جایگاه ویژۀ اشعار و اندیشههای سعدی شیرازی در این نامهها است.
2- 4. مضامین پر کاربرد آثار سعدی در نامههای مولانا خالد
همانطور که در منابع مختلف آمده است آثار تعلیمی سعدی به علت هنر والا و کلام طنزگونه و دوری از تعصب و جزمیت، همواره از اقبال و توجه خوانندگان برخوردار بوده است. هانری ماسه، مستشرق فرانسوی در این باره چنین گفته است: «اگر مثنوی سنایی غزنوی «حدیقةالحقیقه» را کنار بگذاریم، در حقیقت سعدی نخستین کسی است که اخلاق را به صورتی شاعرانه تعلیم داده است. هنر سعدی در مشرق زمین، اخلاقی را نشان میدهد که مبنی بر هدفی خاص و به طور قطعی نیست بلکه تعلیماتی دلپذیر و طرب انگیز است (ماسه1369؛341). این سطح از انعطاف و مدارا در بیان مسائل اخلاقی و پرهیز از بیانی عبوس و همراه کردن مطالب تعلیمی همراه با چاشنی طنز و هنر سبب شده است که مولانا خالد نقشبندی آثار او را به عنوان یکی از الگوهای مهم در نگارش نامههایش، مورد نظرداشته باشد و در بسیاری از مواقع از ابیات او برای اقناع خواننده بهرهبرد. ایشان در مسائل مهمی همانند «پند و اندز مریدان و شاگردان»، «هشدار وانذار مریدان»، و همچنین «بیان محبت و دوستی» و «بیان مسائل آیینی وطریقتی» کلام خود را به شعر و هنر سعدی پیوند زدهاست و به این ترتیب هم وجه هنری وادبی کلام خود را بالا برده و هم اینکه قدرت اقناع نامههایش را به علت این ارتباطات بینامتنی به حدّ مقبولی رسانده است.
2- 4- 1. استفاده از اشعار سعدی در مضمون پند و اندرز
مجموعه آثار منظوم و منثور سعدی یک مجموعۀ اخلاقی است. سعدی اخلاق و پند و اندرز را به گونهای غیر صریح و در لابهلای حکایات مختلف منظوم ومنثور در بوستان و گلستان به هنریترین وجهی به کار بردهاست. «در اندیشۀ سعدی، عشق هم که جانمایۀ اشعار اوست، اگر وسیلهای برای تربیت و اخلاق تلقی نشود، متضمّن کمال نخواهد بود» (ذوالفقاری و پنبهزاری،90:1390). در حقیقیت «سعدی شیرازی به زبان شاعرانۀ خود حکمتی عملی را برای ما به یادگار گذاشته است که در تکوین آن، اخلاق هم به اندازه تعقل دخیل است» (زرین کوب، 115:1379) به همین دلیل است که بسیاری از متون تعلیمی همواره آثار سعدی را به عنوان الگو و سرمشق والای خود در نظر داشتهاند. مولانا خالد نیز در نامههای خود هرگاه که خواسته موضوعی تعلیمی و حکمی را به شیوهای هنری که در بردارندۀ نوعی از اقناع بلاغی باشد، به مخاطب ارائه دهد از اشعار سعدی شیرازی استفاده کردهاست.
او در نامۀ شماره 141 (مدرس268:2013) در مطلع یکی از نامههای خود که آن را به یکی از منسوبان خود نوشتهاست، نامهاش را با بیتی از اشعار سعدی آغاز میکند. «من آنچه شرط بلاغت است با تو میگویم / تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. التفاتی که این مسکین را با شما هست همه سبب به تعلقی است که به شما داشته و داریم...» که عبارت آغازین این نامه از ابیات مشهور سعدی است که امروزه به عنوان مثل سائره نیز بر سر زبانها است(سعدی،760:1382).
2-4-2. استفاده از اشعار سعدی در مضمون هشدار و انذار
همانطور که بیان شد محوریترین مشخصه آثار سعدی در گلستان و بوستان، موضوع تعلیمی بودن اشعار و آثار اوست. «سعدی بر اساس شرایط خاص اجتماعی و سیاسی دوران خود، افکار و اندیشههای خود را به گونهای صریح و به دور از ابهام و پوشیدگی به مخاطب ارائه کرده است تا بتواند ژانر تعلیمی- تحذیری را مقبولیت بخشد» (نوروز، فرهود187:1395). این شاعر نامدار ایرانی در آثار تعلیمی خود به پشتوانۀ دین و مقبولیت فرهنگی به شیوهای صریح به بیان اندیشههای تعلیمی خود که در بسیاری از مواقع به گونهای تحذیری بیان شده، پرداختهاست. «سعدی در گلستان بیش از 1700مورد هشدار و انذار صریح دارد که تقریباً تمام آنها از طریق تمثیلهای تاریخی و عبرت آموز بیان شده اند (آذر95:1375). پیوند روحی وعاطفی مولانا خالد با آثار سعدی و همچنین موقعیت اجتماعی او در روزگار خود که به عنوان یک عالم دینی و همچنین مروّج طریقت نقشبندیه در کردستان کلام او را از نفوذ بالایی برخوردار کردهبود، سبب شد که او نیز همانند سعدی، نامههای تعلیمی خود را که شامل انذار و توبیخ نیز بود به گونهای صریح به مخاطبان خود ارائه کند. به عنوان نمونه او در نامۀ شماره 134 (مدرس263:2011) خطاب به اسماعیل آقا که از رجال صاحب مکنت و ذی نفوذ روزگار خود بود در خصوص استاد نجفعلی نامی که خانهاش به زور غصب شده بود در نامهای بسیار کوتاه و موجز که تنها هفت سطر است او را به رعایت نمودن انصاف دعوت کرده و در پایانِ نامه او را چنین به این بیت سعدی هشدار دهد. « استاد نجفعلی مرد زار و بیمار است... و بسیار برای خانۀ مغضوبهاش به حقیر ارتجا و التجا نمود، دلم به بیچارگی او سوخت، اگر در این خصوص خود را تصدیع دهند، دیوان کردن برای او ثواب جمیل و احسان جزیل است. وقت ضرورت چو نماند گریز / دست بگیرد سر شمشیر تیز. والسلام»که بیت اخیر از گلستان سعدی است (سعدی33:1382). در این نامۀکوتاه، مولانا خالد بر اساس همان الگوهای سعدی در بیان تحذیر و هشدار مخاطب را که از رجال متنفذ دوران خود نیز بوده است به یک بیت سعدی هشدار میدهد و بلافاصله و بی هیچ توضیح اضافی نامه را به پایان میرساند. مولانا خالد در این نامه حرف پایانی و اصل مطلب را از طریق همان تک بیت سعدی ارائه کرده و یقینا از تاثیر روانی این بیت بر خواننده مطلع بوده است. ارائۀ این شواهد از اشعار سعدی علاوه بر اینکه نشانۀ جادوی کلام و تاثیر سخنان سعدی است خود نشانۀ رواج اشعار و اندیشۀ او در جامعۀ کردی آن روزگار است و مولانا خالد با توجه به آشنایی مخاطبین نامههای خود و در جهت اقناع بلاغی آنان به نقل شواهدی از پیش خواندههای این مخاطبین اقدام کرده است.
2- 4- 3. استفاده از اشعار سعدی در مضمون دوستی و محبت
بیگمان بخش عظیمی از مفاهیم اشعار سعدی بهویژه در غزلیات، بیان مضامین غنایی و بیان شور و اشتیاق دوستی است. از این روی مولانا خالد در نامههایی که خود از آنها به «صداقت نامه» و «محبت نامه» یاد میکند به نقل اشعار سعدی میپردازد. از جملۀ این نامهها، نامۀ شماره 146 است (مدرس275:2011) که در آن خطاب به عثمان بگ بابان و اظهار دوستی و محبت به او چنین آورده است: «عرائض متعددۀ شما در دم صبح رسید. اظهار اسف و اخلاص نهال دست پرور ِفقرا، اعنی؛ وکلاء عالی را ملاحظه نمودیم. سعدی شیرازی علیه الرحمه گفته است: سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل / بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران. سخن همانست، گفتهایم.» که بیت اخیر از ابیات مشهور غزلیات سعدی است (سعدی591:1382).
همچنین ایشان در نامۀ ش191 (مدرس2013؛281)که آن را برای مریدانش نوشته، پس از اظهار دوستی و محبت از آنها گلایه میکند که چرا از طریق همقطارانی که در بین سلیمانیه و سنندج در تردد بودهاند، نامهای به این سو (سلیمانیه) روانه نکردهاند: «اما چون که بارها از طرف کردستان(سنندج) آدم به سلیمانیه آمده، گاهی فقرای مهجور را به نامهای غریب نوازی ننمودند. اگر ما به نوشتن نامه مصدّع شویم مظنهایست که پر زیبا بنماند، زیرا تواضع ز گردن فرازان نکوست.» که جملۀ اخیر مصرعی از بیت مشهور سعدی در گلستان است که در آن میگوید:
تواضع ز گردن فرازان نکوست |
گدا گر تواضع کند خوی اوست |
(سعدی1382؛191)
مولانا خالد همچنین در نامۀش34 (مدرس179:2013) مضمون همین بیت را تکرار کرده است. «باستمداد خواجگان نقشبندیه به سلطنت حقیقی که سلطان جهان را آنجا بندگی و گردن فرازان را سرافکندگی میزیبد،...آن عزیز ارجمند را خلعتِ سعادت وتاجِ کرامت، کرامت فرماید.» که شبکۀ واژگانی و معنایی «گردن فرازان و سرافکندگی» ذهن خوانندۀ آشنا را به آثار سعدی و بیتِ «تواضع ز گردن فرازان نکوست / گدا گر تواضع کند خوی اوست» رهنمون میسازد و گرهخوردگی این دو متن و از بین رفتن فاصلۀ مکانی و زمانی، باعث ایجاد نوعی از التذاذ ادبی برای خوانندگان آشنا با متن اصلی میشود.
هم او در نامۀ ش 188 (مدرس318:2011) خطاب به میرزا عبدالوهاب منشی الممالک ناصرالدین شاه قاجار در بیانی صوفیانه و زاهدانه بینیازی حضرت حق و نیازمندی غنی و فقیر را در برابر خداوند بیان کرده و برای اثبات سخن خود او را به بیتی از سعدی ارجاع میدهد: «درجنب عظمت و سلطنت پادشاهِ پادشاهان، جلَّ جلالُه و تَقدَّس جماله،... سلطنت دنیویه را چه قدر ومقداری و ارباب جاه وجلال را نسبت به اهل ذوق درآن بارگاه اقدسِ لایزال چه مزیت و افتخاری. وللهِ درّ مَن قال: درویش وغنی بندۀ آن خاک درند / آنان که غنی ترند محتاجترند» (سعدی،66:1381).
2- 4- 4. استفاده از اشعار سعدی در مضمون عرفان و تصوف
همانطور که در صفحات قبل اشاره شد سعدی معلم اخلاق است، «از نظر او اخلاق درست به عرفان منتهی میشود. سعدی تمامی این اخلاق را از عقل سلیم خود و با تکیه بر تجربه به دست آورده است. اما عرفان او، عرفان معتدلی است که گذشت سالهای عمر در آن پیش آورده است. این شاعر و اندیشمند ایرانی، عرفانی را که دور از دسترس و در آسمانها جای گرفته بود، به ترتیبی بر روی زمین آورد. او کوشید تا این عرفان را در دسترس مردم عادی قرار دهد. در زمانی که عدهای از مولفانِ عارف، مردم غیر صوفی را از روی تکبر، «مقیمان وادی جهالت»، «اهل النفس» و ... میشمردند، سعدی پروا ندارد که به طرف مردمان عادی روی آورد و گرایش به کشف حقیقت را به آنان القا کند. اگر از یک نظر «منطق الطیر» و «مثنوی معنوی» حماسه های عالی عرفان در اسلام هستند، بوستان سعدی را میتوان کتاب حماسه متوسط نامید» (ماسه 225:1369). این اختصاصات فکری سبب شده است که یک ادیب صوفی مسلک همانند مولانا خالد نقشبندی برای بیان اندیشههای خود، متون به جای مانده از سعدی را از نظر دور نداشتهباشد و همواره درنگارش نامههای خود حتی در حوزۀ عرفان وتصوف از این اشعار بهرهگیرد. به عنوان نمونه مولانا خالد در نامۀش31 (مدرس177:2013) در بیان تسلیم و در برابر اراده حضرت حق چنین می نویسد: «اهل فقر در نشست و خواست و گفت و شنود و سفر وحضر مطلقاً بدون اشاره چیزی نمیکنند...، لهذا به سوی بغدادم میکشند و از آنجا نمیدانم میرانند یا به شامم میبرند...چون نرود از پی صاحب کمند/ آهوی بیچاره به گردن اسیر.» که بیت اخیر از ابیات مشهور غزلیات سعدی است (سعدی،256:1382).
علاوه بر این یکی از ابیات مشهور سعدی که مولانا خالد در ارشاد و هدایت مریدان خود و التزام آنها به اتباع شریعت و رعایت سنن حضرت رسول به آن استناد میکند این بیت سعدی است:
مپندار سعدی که راه صفا |
توان رفت جز بر پی مصطفی |
(سعدی،187:1382)
به عنوان نمونه او در نامۀ 139 خطاب به حاج احمد افندی (مدرس267:2013) و در توصیه به تداوم راه طریقت چنین گفتهاست: «منظور این مهجور، حاج احمد افندی مورد امدادِ پیران نقشبندی باشند...امانتِ شما و تمسک به عروةالوثقای شریعت و ترک التفات به جیفۀ دنیا و دوامِ مراقبۀ جناب مولی تبارک و تعالی و دوامِ اشتغال به طریقۀ علیّه و به علوم دینیه و احیای سُنن سَنیّه و تَبری از بِدَع رَدیّه و تَجنُّب از اطوار متصوفه اباحیه....سعدی شیرازی علیه الرحمه گفته است: که سعدی مپندار راه صفا / توان رفت جز در پی مصطفی.» (همان:187)
همچنین در نامۀ ش158 (مدرس268:2013) که آن را برای یکی از منسوبان نوشته، او را در التزام به سنت محمدی و پیوستگی به شریعت اسلامی چنین ارشاد میکند: «وصیت کلی اینکه ظاهراً و باطناً سر مویی به قدر مقدور، عروةالوثقای شریعت غرّا را از دست ندهند که بدون اتباعِ آن سرورِ عالم، شاهراهِ ترقی مسدود است. سعدی گوید: که سعدی مپندار راهِ صفا / توان رفت جز در پی مصطفی» (همان:187).
مولانا خالد همچنین در نامهای به شیخ محمد فراقی، ش174 (مدرس305:2013) در توصیه به التزام و پایبندی به شاهراه طریقت و جادۀ شریعت چنین آورده است: «شاهراه طریقة و جادۀ شریعة را خوب باید سپرد، و مابین خود و محبوب حقیقی را درست باید کرد... دلآرامی که داری دل درو بند/ دگر چشم از همه عالم فرو بند.» که بیت اخیر از گلستان (سعدی،148:1381) را برای اثبات ادعای خود و قانع نمودن خواننده مورد استناد قرار داده است.
از مهمترین دلایل استفاده مولانا خالد از اشعار سعدی، پیوستگی مراکز آموزشی وفرهنگی کردستان از روزگاران قدیم با زبان و ادبیات فارسی و بهطور ویژهای با آثار سعدی شیرازی است. مولانا خالد نیز که در حجرههای مختلف کردستان تحصیل کرده بود بیگمان وابستگی و تعلق روحی بالایی با آثار سعدی داشته و این آشنایی بخشی از منظومه فکری و فرهنگی مولانا خالد را تشکیل داده و بعدها در نامههای او نیز به ظهور رسیده است.
همچنین باید خاطر نشان کرد که دوران حیات مولانا خالد نقشبندی همزمان با دوره حکومت قاجاریه بوده است. از نظرگاه دورههای مختلف تاریخ ادبیات در ایران، این دوران را جزو «دورۀ بازگشت ادبی» به حساب میآورند. شاعران و ادیبان این دوره الگوهای شعری و ادبی خود را از شاعران سبک عراقی همانند سعدی و حافظ میگرفتند لذا مولانا خالد نیز از این قاعده مستثنی نبوده و باید بخشی از پیوند آثار او و از آن جمله نامههایش را با اشعار سعدی به شرایط سبکی و ادبی این دوران مرتبط دانست.
علاوه بر این مولانا خالد در تلاش بوده است که با بهرهگیری از «پیشینۀ مکتوب و باورهای فرهنگی» موجود در جامعه، مخاطبان خود را به گونهای از اقناع درونی برساند. در فرهنگ ایرانی بخشی از این باورهای فرهنگی و پیشینه مکتوب مربوط به خلاقیتهای هنری و ادبی شاعران زبان و ادبیات فارسی است که به علت زیباییهای هنری و سازگاری با معارف اسلامی و نزدیک بودن به سرشت انسانی همواره تاثیر عمیقی در اقناع مخاطبان داشتهاست که از میان این آثار میتوان به اشعارسعدی و بسیاری دیگر از شعرا اشاره کرد که مولانا خالد در تلاش بوده است از این ظرفیت هنری در جهت بالا بردن قدرت اقناع نامههای خود بهره گیرد.
علاوه بر این پیوند یافتن نامهها و مکتوبات منثور مولانا خالد با اشعار شاعری همانند سعدی که در اوج بلاغت هنری و ادبی است سبب بالا بردن وجه ادبی و هنری این نامه ها میشده است و مولانا خالد در تلاش بوده تا با بهرهگیری از بافت قدیمیتر زبان و همچنین تضمین ابیاتی از شاعران زبان و ادبیات فارسی و از آن جمله سعدی شیرازی متنی ادبی تولید کند که علاوه بر داشتن مضامین تعلیمی و ارشادی در حوزۀ عرفان و تصوف دارای وجهی هنری و ادبی باشد که بتواند با استفاده از این وجه هنری به گونهای از جاودانگی و ادبیّت دست یابد.
مولانا خالد برای بیان اهداف و اغراض گوناگونی از اشعار سعدی استفاده کرده است که از آن میان میتوان به مضامینی همانند پند و اندرز، هشدار و انذار، بیان دوستی و عرض محبت و عرفان و تصوف اشاره کرد.
یادداشتها
1- آشنایی ادبیات ملل اروپایی با آثار سعدی هر کدام میتواند موضوع مقالهای مفصل باشد. آشنایی ادبیات فرانسه با اشعار سعدی از طریق ترجمههایی که سیاحان و جهانگردان از آثار او ارائه کردند صورت گرفت. «شاردن» جهانگرد بزرگ فرانسه که مدت ده سال از عمر خود را در میان ایرانیان گذراند در سفرنامۀ ده جلدی خود همواره از ایران و فرهنگ ایرانی به بزرگی یاد کرده، بخشهای مختلفی ازگلستان سعدی را به زبان فرانسه ترجمه کرد که تاثیر عمیقی بر آثار اندیشمندان قرن هفدهم میلادی در اروپا و فرانسه گذاشت که از آن جمله باید به کتاب «لغتنامه تاریخی انتقادی» اثر «پیر بل» اشاره کرد. (عشقی136:1389). «آندره دوریه» نیز در سال1634میلادی منتخبی از کتاب گلستان سعدی را به زبان فرانسه ترجمه کرد. دکتر فاطمه عشقی نیز در مقالهای با عنوان« تاثیر سعدی بر آثار ولتر » نیز معتقد است که «ولتر» فیلسوف فرانسوی در رمان فلسفی «زدیگ» و کتاب «تتبع بر اخلاقیات» تحت تاثیر اندیشهها و آرای سعدی قرار داشتهاست.(همان:150)
در آلمان نیز«آدام اولئاریوس» در سال 1654میلادی کتاب گلستان را به آلمانی ترجمه کرد. او علاوه براین کتاب، «سفرنامهای دربارۀ ایران دارد که یکی از پر نشرترین کتابهای سفرنامه در دوران خود بودهاست.» (شیبانی37:1384) «در واقع ترجمۀ اولئاریو را میتوان سرآغاز پژوهشهای ایرانشناسی در آلمان قلمداد کرد، به طوری که « ولفگانگ گوته» معرفت خود از سعدی را مدیون ترجمۀ ارزشمند «اولئاریوس» میداند.» (خداکرمی 372:1369) «روکرت» نیز در سال 1847م گلستان را به آلمانی ترجمه کرد، اما این اثر با تأخیر بسیار در سال1895در مجلۀ «تاریخ ادبیات تطبیقی» انتشار یافت. در سال 1846 نیز «کارل هاینریش گراف» با ارائۀ ترجمۀ مسجّعی از گلستان سعدی توانست مقام ممتازی در ادبیات آلمان به دست آورد. در سال 1921 «فریدریش روزن» نیز بخشهایی از گلستان را همراه با شرح حالی از سعدی منتشر کرد. علاوه بر ترجمههای فوق مترجمینی همانند «ردولف گلپکه» 1967 و «دیتر بلمن» در سال 1982 هر کدام بخشهایی از آثار سعدی را به زبان آلمانی برگرداندند که این امر سبب آشنایی ادیبان و فرهیختگان جامعه آلمان بافکر و اندیشه سعدی شد. آشنایی ادیبانی همانند گوتهولد افریم لسینگ(1781- 1729) و یوهان ولفگانگ فنگوته(1832- 1749)و راینر ماریا ریلکه(1926-1875) وبسیاری دیگر از ادیبان آلمانی با شعر و اندیشه سعدی مرهون این ترجمهها است.
غیر از ادبیات فرانسه و آلمانی، بسیاری از ملل اروپایی نیز توجه ویژهای به سعدی داشتهاند که از این میان میتوان به ادبیات روسی اشارهکرد. «ایوان آلکسیویچ بونین» (1953-1870)آخرین نویسندۀ کلاسیک روس که در دوران حیات خود سفرهای زیادی به سرزمینهای اسلامی داشته است، ضمن آشنایی با تعالیم اسلامی بسیار تحت تاثیر اندیشههای سعدی قرار داشت. (یحیی پور13:1387) در ادبیات انگلیس نیز «هاید» تحت تاثیر مطالبی که «شاردن» دربارۀ سعدی ارائه کرده بود کتاب بوستان سعدی را به انگلیسی ترجمه کرد.
هانری ماسه، شرق شناس مشهور فرانسوی معتقد است که «محبوبیت سعدی را در اروپا با نوعی تجانس فکری وی با نبوغ غربی میتوان تعبیر کرد. تجانسی که بی شک بر اثر سبک زیبا و ظریف و موجز سعدی به وجود آمده است. (ماسه345:1369) هم او به نقل از «باربیه دومنار» مترجم بوستان سعدی به زبان فرانسوی مینویسد: «سعدی همزمان ظرافت «هوراس»، سهولت بیان زیبای «اُوید» (Publius Ovide) شاعر رومی متولد سال 43 قبل از میلاد، حضور ذهن طنز آمیز «رابله» (Francois Rabllais) نویسنده فرانسوی قرن شانزدهم میلادی، و بیان ساده «ژان دو لافونتن» را داراست» (همان؛345).